بچه داری

شدیدا مشغول بچه داریم و نمیفهمم کی شب میشه و کی روز... گل پسر هنوز خوابش تنظیم نشده و شبا من خیلی خسته ام.

دخترک نازم هم در حال گذر از مرحله سختی از زندگیشه که امیدوارم من و باباش کمک های خوبی براش باشیم. 

صبح تا ظهر که همسر سرکاره من فعالیتم چندین برابره و گاهی به زور صبحانه میخورم و تا ظهر حتی فرصت نمیکنم میوه هم بخورم ولی میدونم که بعد از مدتی اوضاع بهتر میشه و روال دستم میاد

دخترنازنینم و بابای مهربونش سرماخوردن.امیدوارم نوزاد کوچولومون در امان خدا باشه و مریض نشه

امروز در 24 روزگی گل پسر رفتیم آتلیه و کلی عکس قشنگ انداختیم

خدایا نظر لطفت رو از ما بنده ها هیچ وقت برنگردان که بی تو هیچیم

نیم سالگی...