امروز صبح ساعت بیست دقیقه به هفت بیدار شدم، همسری رو هم بیدار کردم، دست و صورت شستیم وضو گرفتیم و هفت سین مختصری روی اوپن چیدیم. بچهها هنوز خواب بودن، دقیقا دو دقیقه مانده به سال تحویل گل پسر بیدار شد. بغلش کردیم سال رو تحویل کردیم و دعای الهی عظم البلا رو خواندیم و صبحانه آماده کردیم. گل دختر هم ساعت هشت بیدار شد و همگی کنار هم اولین صبحانه سال جدید رو خوردیم، بعدشم لباس خوشگل پوشیدیم و هفت سین چیدیم و عکس گرفتیم، ناهارم آبگوشت مشتی زدیم بر بدن و تا شب دور هم بودیم. به بزرگتر ها هم تصویری زنگ زدیم تبریک عید گفتیم و قرنطینه رو ادامه دادیم به امید روزی که این بیماری منحوس تمام بشه و دوباره دور هم جمع بشیم همگی.
نیم سالگی...برچسب : نویسنده : khorzeneh بازدید : 147